صدای قدمهای محکم ادبیات در زندگی من از همان دوران کودکی شنیده میشد. صدایی که رفته رفته بلندتر شد و قدمهایی که پله به پله محکمتر؛ اما با هر پله آوای راههای تازهتری به گوش میرسید و نور بر مسیرهای متفاوتی میتابید. برای جانهای آغشته به ادبیات که من هم از آنها جدا نیستم، سمفونی ادبیات بیپایان و تکرارنشدنیست که این سمفونی تا به امروز من را در مسیر تجربهٔ آکادمیک ادبیات قرار داده و قلمی کوچک برای نگارش در دستم گذاشته است. تا نُتهای بعد برایم چه بنوازد...